Parsiblog - kalaghsia.parsiblog.com - ::₪ ° كلاغه به خونه ش ميرسه؟ ° ₪ ::
General Information:
Latest News:
عثن ي وعضي 21 Aug 2013 | 03:57 am
رفته بودم عصر باطري بخرم برا ماساژورم که بچه هاي آبجي کوچيکه از بس به درو ديوار و زمين وزمان فشارش دادن ديگه تموم کرده بود...حدود ده تا مغازه ي موبايلي و کامپيوتري هي من پرسيدم باطري قلمي دارين؟ هي او...
Family Tree 18 Aug 2013 | 04:15 am
با آخرين برادر در خونه مونده تو شب گرم گهي مث امشب دعوا کني و بعد به تبع اون بابات باهات دعوا کنه و تو با مامانت دعوا کني چون هميشه يه سر دعواها دست مامانه...بعد بياي بالا تو اتاق گرمتر از سونات و پنک...
stay with us 15 Aug 2013 | 01:54 pm
اين روزا گاهي احساس مي کنم يه عروسک خيمه شب بازي کهنه م که تمام بنداش پوسيده...هر لحظه ممکنه يکي يا تمام بندا پاره بشن و من مثل يه هيچي تو خودم مچاله بشم...مي ترسم...براي اولين بار از مرگ مي ترسم...از...
زندگي 7 Aug 2013 | 06:05 pm
هميشه زندگي از يک مسير امن وآسوده نميگذره.گاهي مسيري ناخواسته از زندگي ما رد ميشه که تمام محاسباتمون رو به هم ميريزه و ما رو با خودش به جايي مي بره که قرار بوده باشيم اما از اون مسير امن هرگز بهش نمي ...
من با تو 2 Aug 2013 | 10:22 am
من با تو شعر مينويسم...تو با من چه مي کني؟ من تو را نفس ميکشم...تو با من چه مي کني؟ من با تو زنده ام...تو با من چه مي کني؟ من با تو زندگي مي کنم... تو با من چه مي کني؟ من بي تو... نيستم...با من چه کرد...
مسکن رايگان 28 Jul 2013 | 06:04 pm
نوشته بود زني که نمي تونه حامله بشه با دوتا جنين فريز شده دنبال يه رحم اجاره اي ميگرده که بچه هاي آينده شو به زندگي دعوت کنه... تا حالا فکر مي کردم فقط وقتي بزرگ شدي تو اين دنيا جاي درست و درمون نداري...
نيستي و نابودم 24 Jul 2013 | 03:28 am
نيستي و نابودم... پ.ن. تو خجالت نکشيدي اينهمه براي ديدنت التماس کردم و يکبار نيومدي ببينمت؟حالا من ديگه از رو رفتم...اگه پشت گوشتو ببيني ام برا ديدنت بهت التماس نمي کنم...ولي بدجور دلتنگتم...بخدا دا...
دلم لک زده لبخندت را 22 Jul 2013 | 07:57 pm
تو هماني که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان يافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را از رقيبان کمين کرده عقب مي ماند هر که تبليغ کند خوبي ِ دلبندش را مثل ...
war 22 Jul 2013 | 04:44 pm
اينروزها مصرم اما براي داشتن تو از هيچ موضعي عقب نمي نشينم... رها-31تيرباران
... 22 Jul 2013 | 04:22 pm
تصميم داشتم که تو را يک غزل کنم وقتش رسيده است به قولم عمل کنم! اين يک معادله ست که مجهولهاش را بايد به انزوا بکشانم و حل کنم کندويمان عصاره ي نيش و کنايه هاست زنبور مي شوم که لبت را عسل کنم راحت ک...