Blogfa - jamkarani.blogfa.com

General Information:

Latest News:

من میرم خدا نگهدار تا چه خواهدم کند یار 14 May 2009 | 01:14 am

الحمد لله الذى هدينا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدينا الله دوستان خیلی ( نه خیلی کمه ) دوستان بقدر کائنات عزیز احساس میکنم حقیر برای امری انتخاب شده بودم( که بحمدالله به  سرانجام رسید) . و به همی...

تقدیم به دوست عزیزم خسرو 13 May 2009 | 01:54 am

آرامش پادشاهي جايزه بزرگي براي هنرمندي گذاشت که بتواند به بهترين شکل ، آرامش را تصوير کند. نقاشان بسياري آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلو ها ، تصاويري بودند از جنگل به هنگام غروب ، رودهاي آر...

شکر 6 May 2009 | 09:45 am

خدایا عظمتت را شکر .خدایا کرامتت را شکر خدایا از اینکه سعادتم دادی که معنای وعده هایت را شاهدباشم ولمس کنم پیروزی حق برباطل را شکر. ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا على...

از الاغ بیاموز 21 Apr 2009 | 08:28 pm

ز الاغ بیامـــــــــــــــــوز !!!!!!!!!! کشاورزی الاغ پیری داشت که یه روز اتفاقی میفته تو ی یک چاه بدون آب . کشاورز هر چه سعی کرد نتونست الاغ رو از تو چاه بیرون بیاره . برای اینکه حیوون بیچاره زیا...

نظر اطبا در مورد در آغوش گرفتن 13 Apr 2009 | 08:23 am

 در آغوش گرفتن نجات بخش عکس بالا، تصویری از مقاله ای است از مجله Ensign magazine . 94 تحت عنوان " در آغوش گرفتن نجات بخش " . این مقاله شرح مفصلی از اولین هفته زندگی یک جفت دوقلو را توصیف می کند که...

سنگتراش (یک تکرار ) 6 Apr 2009 | 04:41 am

این قصه راهمه درباره اش نوشته اند   همیشه و به هر صورتی تکرار شده ولی لابد لازم است که باز هم نوشته شود تا یادمان نرود چون ما انسانها فراموشکاریم سنگتراش روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و ا...

مادر ( به مناسبت روز جهانی زن ) 9 Mar 2009 | 01:48 pm

مردي مقابل گل فروشي ايستاده بود و مي خواست دسته گلي براي مادرش که در شهر ديگري بود سفارش دهد تا برايش پست شود. وقتي از گل فروشـي خارج شد، دختري را ديد که روي جـدول خيابان نشستـه بود و هق هق گريـه ...

پدر ( بدون شرح ) 4 Mar 2009 | 02:03 am

شب از نيمه گذشته بود. پرستار به مرد جواني که آن طرف تخت ايستاده بود و با نگراني به پيرمـرد بيمار چشم دوخته بود نگاهي انداخت. پيرمرد قبل از اينکه از هوش برود، مدام پسر خود را صدا مي زد. پرستار نزديک...

نامه ای از طرف خدا 4 Feb 2009 | 10:30 am

نامه ای از خدا امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم، امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی، اما متو...

داستان تلفن 27 Jan 2009 | 07:41 am

وقتی خیلی کوچک بودم اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده.ا قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمیرسید ول...

Recently parsed news:

Recent searches: