Blogfa - nassimkhorashadizade.blogfa.com - ثانیه نورد
General Information:
Latest News:
حرف اول و آخر 11 Aug 2013 | 08:48 pm
بلوک بیست و نه در میان بلوک های دوازده طبقه ی دیگر مثل کندویی عظیم الجثه در یک کندو شهر بزرگ و بی قواره بین دو اتوبان محصور است. زندگی در یک شهرک سازمانی تجربه ی وحشتناکی بود که از همان اول اشک ما را ...
دوره درمان 11 Aug 2013 | 05:38 am
یک روز به تیمارستانی که نمی دانم کجاست، می روم و می گویم مرا بستری کنید. هر روز صبح زود بیدارم می کنند و با لگدی (هر چه محکم تر) مرا به باغی می اندازند و مجبورم می کنند بدوم؛ آنقدر بدوم که نفسم بند بی...
گهواره ی گربه 31 May 2012 | 11:51 pm
با خوندن همون فصل اول، جذبش شدم. "گهواره ی گربه" یک رمان عجیب و غریبه ... داستانی لایه به لایه که به نظر میاد کاملا سیاسیه اما واقعا اینطور نیست. مسئله تا اینجای کار ، حول محور روزیه که بمب اتمی برسر ...
کورت ونه گات و اصول مقدماتی چرت بودیستی 23 Apr 2012 | 07:00 am
میگه گوشتو تیزکن...این اصول مقدماتی نویسندگی خلاقشه... 1- طوری وقت آدمی کاملا بیگانه را بگیرید که او احساس نکند وقتش تلف شده. 2- به خواننده دست کم یک شخصیت را معرفی کنید مه بتواند با او همذات پنداری...
نیمه شب در پاریس 30 Dec 2011 | 11:11 am
شما دو راه بیشتر ندارید:یا وودی آلن را می پسندید یا اصلا کمدی رو درک نمی کنید و بنابراین بخواهید هم نمیتوانید وودی آلن را بپسندید. درحالت اول شما شوخ طبع و خوش سلیقه و بانمک هستید و میتوانید به خیلی ا...
کره ی بادوم زمینی و نقش آن در خلق یک اثر 8 Dec 2011 | 03:04 pm
بحث جالبی بود با کابوی...داشتیم سر نوشتن چونه میزدیم. در اومد گفت "تو چقدر همه چیزو سخت می گیری، نرو به عمق" و یک دفعه فکر کردم...عمق؟! من واقعا می خوام سرهر کاری برم به عمقش؟ و بعد بحث بی هوا برای خو...
یک کوه کار 23 Nov 2011 | 02:23 am
برای خلق چهار طبقه آدم ساکن در یک مجتمع خیالی در یک نمایش رادیویی دویست قسمتی ، آستین هامو بالا زدم. امروز دارم قسمت سومشو می نویسم کوتا قسمت دویستم ! اوووووه. نمی تونم ماجرا رو لو بدم چون خیلی محرم...
باد تغییر فصل 19 Nov 2011 | 06:11 am
این داستانک ریچارد ام.شارپو دوست دارم. با باد جنوب به قلب مرد راه یافت. باد غرب فکر اورا لو داد.باد شرق، روح زن را به او شناساند. بعد وضع هوا به هم ریخت و همه ی بادها با هم وزید، گردبادی عظیم بلندشد...
عادت: غل و زنجیر آزادی... 17 Nov 2011 | 02:24 am
وقتی چیزهاسر جای خودشان نیستند و آدمها کلافه و دیوونه و عصبی و ...چی بگم! بهتره بعضی وقت ها نظم همه چیز به هم بخوره چون تازه اونوقت چیزی که پشت همه چیزه خودشو نشون میده . ( منظورم خدا نیست- انقدر زود ...
هیئت منصفه 15 Sep 2011 | 02:46 pm
بذار یه بار برای همیشه اونی نباشی که به سر انگشت دوست و دشمن متهم شناخته می شی...آره آره یه بار خودت بیا و در جایگاه مورد علاقه ی دادستانی که نمی دونی کیه و نمی دونی چقدر تو رو می شناسه وایسا...این یه...
