Roozegarnevesht - roozegarnevesht.tk - روزگار نوشت
General Information:
Latest News:
دفتر زندگی … 3 Sep 2012 | 09:24 am
دفتر زندگیست که ورق میخورد … پر از برگههای سیاه، کلمات ناآشنا، تعاریف اشتباه. کافیست، صفحه سپید آخر را من، تنها، مینویسم: در آغاز، به نام خدا سلام، سلامی پر از مهربانی، صلح، بی ریا مینویسم از آرزو...
ساده و دشوار … 24 Aug 2012 | 09:38 am
چقدر ساده، گاهی خودخواه میشویم، و یادمان میرود ما تنها زندگی نمیکنیم. و چه دشوار، گاهی پر از ادعا، تمام ادعای ما به رنگ فریب میماند. به همین سادگی، گاهی به دشواری ادعای گذشت میکنیم و انتقام میگی...
خودم … 15 Aug 2012 | 08:08 pm
و من بدون تکرار، تک آفریده شدم … پس شاید کمترین حق من، انتخاب رنگ زندگیست … طرح و رنگ زندگی را زیبا انتخاب میکنم تقلب نمیکنم، تقلید نمیدانم ایمان دارم اما طرح و نقش من متفاوت و زیباست … بگذاریم یا ...
اعتراف … 31 Jul 2012 | 03:19 am
قبری به عمق جهنم … زنده به گور میکنند رهگذران را از مرگ میترسند مردهها و چه آشناست برایم واژه زندگی و چه بی معنا و من اعتراف میکنم به گناه خودم اما این روزها باورم کن، همه در پی توأم از نو باید بش...
گمشده … 17 Jul 2012 | 03:24 pm
گم کردهام تو را، تو مرا بگو آخر به کجا میرسد این سرا زندانی این لحظه لحظهها دارد انگار یادم میرود زندگی را چشمان خشکیده، آه و نالهای ندارم، شکایت نمیکنم آخر خاطرم نیست، خودم را، تو را که...
تلخ تر … 12 Jul 2012 | 11:19 am
در هیاهوی روزمرگیها، در همیشگی اضطرابها و دلواپسیها، در میان دروغ و نفاقها، بین تک تک آنها، به حقارتشان میخندم. نمی فهمند که بگویم آرامش من جای دیگریست، چشم بستهام به تمام قد حماقتشان، م...
خواب و بیدار … 8 Jul 2012 | 02:45 am
چشمان بینا نمیبینند گوشهای شنوا نمیشنوند و آدمهای خواب و بیدار … روزهای آشفته تکراری پرسشهای بیجای بیجواب باورهای مجهول، تباهی زندگی دارد انگار مرا هم خواب میبرد … اما تا سپیده دم، قسم ...
مرگ و امید … 4 Jul 2012 | 07:51 pm
خیلی از مرگ میترسیدم و امروز از تنها چیزی که نمیترسم، مرگ است. از دست دادن زندگی نکرده، آنقدر هم تلخ نیست. صفحات خالی، سکوتهای طولانی چشمان خیس تمام قدرت فریاد من همین است. دیگر از روزگار ن...
در جستجو … 2 Jun 2012 | 10:22 pm
در جستجوی دروازههای طلایی، در جستجوی روزهای آفتابی، برای لحظهای آرامش، برای دنیایی رویایی، بی رسیدن، زندگی به انتها رسید، در لحظه های تکراری و محنتی همیشگی!
کمک … 25 May 2012 | 08:04 am
به تو کمک میکنم، تا باز به خودم کمک کرده باشم. لذتی دارد احساس بزرگی، کوچک شو تا بزرگ بنمایم. چه ساعت خوشی است، خوش میگذرد آن دم که دردت، بهانه شادی ماست! دیریست که درد عالمی شعله ور میکنند و...