Shere1 - shere1.com
General Information:
Latest News:
قفل 22 Jun 2013 | 01:04 am
هرکه قفلی می ساخت همزمان طرح کلیدش را داشت تو چه قفلی زده ای بر دل من که شکستیش ولی باز نشد — محمد محسن خادم پور / ۱۳۸۳
صدایم کن 21 Jun 2013 | 04:42 pm
صدایم کن که من پژواک شعری بس دل انگیزم که از فـــــــواره ای بی تاب روی واژه میریزم صـــــدایم کن که احساسم شکوفا میشود آندم که از رویـــــای شیرینم به شوق تو به پا خیزم چو آن ابری که بارانی به زیر چت...
از کفر نیزه خواست که سر دربیاورد 21 Jun 2013 | 04:41 pm
از کفر نیزه خواست که سر دربیاورد؛ تا آسمان خبر ببرد، سر بیاورد خورشید چند ماهه ی دست تو کافی است؛ تا تیر کفر حرمله را دربیاورد یک سکه ی دو روست به دندان کوفیان؛ تا هر که پشت توست برابر بیاورد زخمت کتا...
من یک مترسکم !! 19 Jun 2013 | 09:59 am
ای نوعروس ، درحجله گاه تاریک بختم چه میکنی !؟ من یک مترسکم !! چوب خشک وبی ثمر آرام وبی صدا دردل باغ جاخوش کرده ام تنها جامه ی تنم ، پیراهنی سیاه وُپاره پوره، آویزگردنم ! کلاهی چودلقکان ، چسبیده برسرم ...
بنداز دور گردنم تقصیرها را 18 Jun 2013 | 04:39 pm
بنداز دور گردنم تقصیرها را درگیر کن با من تمام شیرها را من با دم و هر بازدم های تو هستم آماده کن روی سرت جن گیرها را این سینه این خنجر اگر بس نیست بانو روی سرم خالی کن آن هفتیرها را باید برایت مثل اسم...
درحال دویدن 18 Jun 2013 | 04:37 pm
من می دویدم نفس زنان به سوی تو امانمی رسیدم می دویدم وبه هیچ جانمی رسیدم حتی وقتی به سوی تو می دویدم لحظه ایی به خیال ایستادن دویدم اماکسی صدای دویدن هایم رانشنید نمی دانم چراهرچه می دویدم ازتو دورتر ...
کلبه تنهائی 14 Jun 2013 | 09:39 am
امشب به کلبه تنهائی من دعوتی به موقع بیا از انتظار خسته ام بیا تا با دردهایم آشنا شوی من از این دردها زیاد دارم نگران نباش برای شام هم کمی غصه هست باهم میخوریم «ستار کعبی»
فردا روز دیگریست 14 Jun 2013 | 09:37 am
واژگان در به درم را شراب می نوشانم مستشان خواهم کرد تا دراین بی کسی پر تردد همآغوش هر بی سروپایی نشوند خشم را فرو خواهم خورد و درد را و بُغض را که ،فردا روز دیگریست ! … ودیگر هیچ! «میترا خان آبادی»
یک بیت شعر فیسبوکی 10 Jun 2013 | 09:36 am
دلبر که قلب زار مرا پر ز سوز کرد آمد فقط نگاره خود را به روز کرد «محمد جواد محمودی»
زخم های کاری 9 Jun 2013 | 09:35 am
عاشق شدن این روزها یک جور ناهنجاری است این مساله از دید تو یک سوژه ی تکراری است می خواهی از من بگذری دنبال از من بهتری حالا تو و وجدان تو… این رسم مردم داری است؟ “اذن دخول”م می دهی در “بارگاه” بسترت؟ ...